برکه های قشم بخشی از تاریخ، فرهنگ و معماری هوشمندانه جزیره
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۸۰۹۴۸
به گزارش ایرنا، برکه ها و سازه های آبی جزیره قشم در طول تاریخ نقش پر رنگی در زندگی مردم بزرگ ترین جزیره خلیج فارس داشته اند و اکنون نیز ارزش خود را از دست نداده اند.
برکه ها بناهایی هستند که با سبک و معماری های هوشمندانه و دانش بنیان خود از دیر زمان برای گذر از مشقت های خشکسالی با استفاده بهینه از آب باران ساخته شده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آب انبارهایی که به صورت سازه های گنبد دار است در گویش محلی بومیان قشمی برکه خوانده می شود.
برای ساخت برکه ها در گذشته از ساروج (یکی از مصالح ساختمانی قدیمی در ایران است که از ترکیب شن، ماسه و آهک ساخته می شود)، سنگ رودخانه و سنگ مرجان استفاده می شد که امروزه از سیمان و گچ نیز استفاده می شود.
آب این برکه ها، شیرین و در تابستان تا اندازه ای خنک بوده است که در دوران قدیم، با وسیله ای به نام کَندِر (چوبی است که روی دوش گذاشته و دو حلب آب در ۲ انتهای آن با طناب آویزان بود) به خانه حمل می شدند.
از جمله برکه های مشهور جزیره قشم، برکه موسوم به «بی بی» است که در شهر قشم در سال ۱۲.۲ هجری قمری به همت بانوی نیکوکاری به نام صوغیه (همسر شیخ عبدالله، حاکم وقت قشم) ساخته شده و بارها سقف آن را تجدید بنا کرده اند و تاکنون پابرجا مانده و به عنوان یک اثر تاریخی حفظ شده است.
علاوه بر برکه های آب، آب انبارهای بزرگ هم در جزیره وجود دارند که از آن جمله آب انبار شهر متروکه «خربس» است. این شهر در اثر زلزله تخریب شده و به طوری که نوشته اند این آب انبار از زمان ساسانیان به جای مانده که در سال های اخیر هم مرمت شده است.
از معروف ترین چاه های آب جزیره، چاه های معروف به «طلا» است که در لافت نو قرار دارد. گفته می شود که این واژه از ترکیب تل و آو به معنی آب برگرفته از باران هایی که بر تل مجاور چاه ها فرو می بارند و در گودال پایین دست جمع می شوند برگرفته شده و به مرور زمان در محاوره مردم تبدیل به طلا شده است. این چاه ها در پشت قلعه تاریخی لافت و داخل گودال مجاور قلعه است.
گفته میشود تعداد این چاه ها ۳۶۶ حلقه به تعداد روزهای سال کبیسه (۳۶۶) بوده که با عمق کم برای جمعآوری آب باران و به دستور شخص که حاکم وقت روستای لافت بوده حفر شده است.
این چاه ها در درون یک گودال بزرگ واقع شده اند که شیب عمومی تپههای سنگی پیرامون رو به این گودال دارد.
برخی معتقدند که ایجاد آنها به سال های دور یعنی قبل از اسلام باز میگردد و پاره ای دیگر برای آنها عمری ۴۰۰ ساله قائل میشوند و معتقدند در سال ۹۷۶ هجری شمسی خواجه عبدالکریم، حاکم لافت برای نجات مردم از بیآبی و کمآبی دستور داد این چاهها را حفر کنند.
البته اگر به سابقه تاریخی لافت مراجعه شود، در کتاب حدود العالم که در سال ۳۷۲ هجری شمسی تالیف شده و لافت را شهری آباد ذکر میکند، ملاحظه میشود که نظریه دوم اعتبار خود را از دست می دهد.
چاه های لافت در سنگ حفر شدهاند و هنگام بارندگی چون شیب عمومی تمام تپههای پیرامون رو به این سمت دارد تمام چاه ها پر از آب میشود.
برداشت آب از چهار تقریبا در تمام طول سال جریان دارد. چاه های داخل گودال به طول متوسط ۲ تا ۳.۵ متر و چاه های بالای گودال بین ۵ تا ۶ متر عمق دارند.
زنان و دختران با کوزه و سطل و دبه از این چاه ها آب می برند و مردان با کندیل (چوبی که بر دوش می گذارند و از دو سمت آن سطل با طناب آویخته شده است) معمولا مردان از چاه های بالا و زنان و دختران از چاه های درون گودال آب بر میدارند.
در بیرون از این مجموعه در قسمت پشت که آبادی لافت آغاز میشود چند چاه دیگر وجود دارد. این چاه ها آب لب شور دارند که برای احشام استفاده می شود.
این مجموعه در گذشته میراب داشته است. این میراب ها از میان زنان انتخاب می شدند و بیشتر پیر زنان بودند و هنوز اهالی آخرین میراب ها را در یاد دارند، آخرین آنها دو زن بوده اند به نامهای «شریف بشیر» و «کتی تی» که بر این امر نظارت داشته اند. زیرا در قشم رسم بر آن است که زن ها مسوول آبرسانی و مردها مسوول تامین نان و معاش بوده اند.
میراب ها بر کار برداشت آب از چاه های طلا نظارت کامل داشتند و در سالهای کمآبی و بیآبی با جیره بندی کردن آب موجود در چاه ها تلاش می کرده اند همه خانوادههای لافتی به نسبت مساوی از آب بهره بگیرند و این گونه نباشد که یک عده بیشتر از مصرف ببرند و به یک عده آب نرسد. در این قبیل از سال ها چاه ها کم آب می شده اند.
در گذشته، به دلیل آنکه لایروبی و تمیز کردن چاه ها یک کار خیر و عامالمنفعه بوده، همگان در این امر شرکت میکردند. اما در وضع موجود این امر به ندرت انجام میشود و به طور معمول اهالی لافت هرگاه نظری دارند، پاک کردن یکی از چاه ها را به عهده می گیرند.
اهالی لافت معتقدند که آب هر چاه خصوصیت ویژه ای دارد که خاص همان چاه است. یعنی آب یک چاه گرم، یک چاه سرد، یک چاه نرم(به آب لب شوری که قابل شرب باشد نرم میگویند) است و هر چاه نام خاص خود را دارد.
در مناطق دیگر جزیره معمولا هر چاه نام خود را از احداث کننده خود میگیرد. اما چاه های طلا در لافت نام خود را از شکل چاه، نوع آب و ویژگیهای دیگری که برای آن قائل اند می گیرند نام برخی از این چاه ها «سردو»، «لوبنی»، «در طلایی»، «دو مارون»، «سقی»، «ریغی»، «عاشوری»، «تلخو»، «کنتی»، «کناری»، «میون طلایی»، «پاسخقی»، «لوفرانی»، «کمی زیارتی»، «گروی»، «هنگامی»، «کربی»، «لودی کنیزون»، «زی دل خری»، «بورکی»، «غرابو»، «زیر دل غرابو» و «دری گوزی» است.
چاه های «دمیران» در روستای دولاب، چاه «دامادی» در محله صالح حسین شهر قشم، چاه «تنگو» در شهر قشم و چاه «دراز» نیز از دیگر چاه های سرزمین آب و آفتاب در گذشته های نه چندان دور است که قشموندان از آنها برای تامین آب شیرین، شستشو و استحمام استفاده می کردند.
همانند چاه های طلا در لافت تعدادی هم در بین راه هلر به رمچاه با دهنه های متعدد به نام چاه های «چالو» قرار دارند.
«چالوها نیز همانند برکه ها دارای مخزن هستند، با این تفاوت که مخزن چالوها در زیر زمین قرار دارد و به طور معمول برای هر چالو یک یا چند دهانه برداشت گذاشته می شود. چالوها معمولا در دامنه سنگی تپه ها و در بیرون آبادی ها یا هر جا که ویژگی های لازم را داشته باشد ساخته می شود. دامنه تپه های سنگی مناسب ترین جا برای ایجاد چالوهاست. معمولا خود تپه و دامنه آن به گونه ای شیب بندی شده که و راه های فرار آب نیز با ساروج مسدود شده است.»
در گذشته آب شیرین مورد نیاز مردم شهر قشم از چاه های روستای توریان که از روستاهای مرکزی جزیره است، تامین میشده است.
این روستا در محلی است که سفرههای آب زیرزمینی دارد و در حال حاضر درگهان و تولا را مشروب می کند.
در روستاهای جزیره به طور معمول هر خانه برای خود آب انباری دارد که آب شیرین آن به وسیله تانکر یا از برکه های روستا به وسیله سطل و ظروف قابل حمل توسط زن ها تامین میشود.
کسانی که امکانات مالی بیشتری دارند آب شیرین را به وسیله تانکرهای حمل آب خریداری و در آب انبار منزل خود ذخیره و باسطل برداشت می کنند.
در جزیره قشم به دلیل نداشتن رودخانههای دائمی و کمبود آب در آن همواره از گذشته های بسیار دور ایجاد بند و مهار کردن سلاح ها در فصل بارندگی و سپس استفاده از آب آن در سایر فصول مورد توجه و دقت بوده است.
دکتر پرویز ورجاوند در کتاب سفر جنوب خود تاریخ و سابقه ایجاد سد یا آب بند را تا عصر ساسانیان عقب می برد و این آب بندها را اینگونه یاد میکند.
سد «درهایش» واقع در جنوب آبادی گیاهدان، سد «خوررارک» واقع در شمال شرقی آبادی سوزا، سد «دم» میان دو ارتفاع واقع در باختر آبادی پی پشت، سد «چهو» در غرب آبادی گوران و سد «تل بالا» در سه کیلومتری شهر قشم اما در سطح جزیره سدها و بندهای زیادی وجود داشته و در حال حاضر وجود دارند که می توان به سد «لیت» که آثار آن در نزدیکی روستای رمکان وجود دارد، سد «خالصی» که بقایای آن در نزدیکی روستای دیرستان ملاحضه می شود، سد «ثمر» در نزدیکی روستای هلر، سد «سیرم»، سد «ملا احمد گورانی» نزدیک روستای گوران، سد «چهنو» در غرب گوران، سد «شیخی یا کربند شیخ» در جنوب روستای دوربنی و سد «کرکی» در نزدیکی گیاهدان اشاره کرد.
همه ساله با آغاز تعطیلات نوروزی، جزیره قشم مملو از جمعیت گردشگری است که از اقصی نقاط میهن اسلامی با هدف استفاده از هوای کاملا بهاری، سایت های منحصر به فرد گردشگری، سواحل زیبا و بازار مناسب خرید آن، راهی این منطقه در جنوبی ترین نقطه کشور می شوند.
قشم این روزها میزبان انبوه مهمانان و گردشگران از اقصی نقاط ایران و مسافران خارجی است.
مردم ایران زمین همه ساله در ایام مختلف با سفر به جزیره قشم به عنوان سرزمین زیباییها از شگفتیهای عالم خلقت در قالب سایتهای مهم گردشگری قشم همچون طولانی ترین غار نمکی جهان، دره ستارهها، دره و تنگه چاهکوه، دره تندیسها، موزه ژئوپارک، چاههای تلا و بادگیرهای بندر تاریخی لافت، جزایر ناز، سواحل زیبا، سایت تخمگذاری لاک پشتهای پوزه عقابی، جنگلهای دریایی حرا، خلیج دلفینهای هنگام، غارهای خوربس، بام قشم و دهها پدیده دیگر زمین شناختی دیدن میکنند.
ارتباط با مردمان شریف و میهمان دوست جزیره قشم، استفاده از خانه های بوم گردی در روستاهای هدف گردشگری، بازدید از موزه لنج سازی گوران، استفاده از سواحل زیبا، خرید از بازارها و مجتمع های تجاری، استفاده از مدارس غواصی برای تماشای شگفتی های زیبای زیر آب، شنا در سواحل و بهره بردن از ورزش های مختلف آبی به همراه خرید صنایع دستی بانوان هنرمند جزیره هم از دیگر امتیازات سفر به این جزیره شگفتی ها است.
سفر به قشم از سه مسیر هوایی (فرودگاه بینالمللی قشم)، زمینی (سفر با خودروهای شخصی و عمومی از طریق بندر پهل بندرعباس به بندر لافت جزیره قشم توسط شناورهای لندینگ کرافت) و دریایی (از بندر شهید حقانی بندرعباس به بندر شهید ذاکری شهر قشم) امکانپذیر است.
جزیره زیبای قشم با فرصت های عالی تجاری، دارای مساحتی ۲.۵ برابر بزرگتر از سنگاپور و بحرین می باشد.
این جزیره با سواحل آرام و پوشیده از شن های طلایی و نقره ای و غروب منحصر به فرد به عنوان نگین خلیج فارس شناخته می شود.
جزیره قشم با وسعت یک هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از تنگه هرمز به موازات ساحل جنوبی ایران به طول ۱۳۵ کیلومتر و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر از توابع استان هرمزگان است و ۳۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
شهرستان قشم شامل جزیره های قشم، هنگام و لارک با حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت از تنگه هرمز به موازات ساحل استان هرمزگان به طول ۱۵۰ و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر در میان آبهای خلیج فارس گسترده شده است.
استانها قشم ۰ نفر فرهاد شرف پور برچسبها گردشگری مسافرین نوروزی خشکسالی قشم آب آشامیدنی خلیج فارسمنبع: ایرنا
کلیدواژه: گردشگری مسافرین نوروزی خشکسالی قشم آب آشامیدنی خلیج فارس گردشگری مسافرین نوروزی خشکسالی قشم آب آشامیدنی خلیج فارس چاه ها خلیج فارس جزیره قشم چاه ها آب شیرین شهر قشم برکه ها شده اند تپه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۸۰۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه ، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران - حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغه ای مهم تر از حجاب ندارد، در خطبه های این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
سپاس از آقای علم الهدی که در خطبه های نماز جمعه، اشاره ای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است! اما از آقای علم الهدی می پرسیم ماجرای بهار 1390 میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان می آوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشی های دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت 2200 متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامه ای که امروز شما بدان استناد می کنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامه ای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشی های شاهنامه می شدید و لااقل به دوستان تان می گفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشین تر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما ، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عده ای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست می گویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوش هایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری می کنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا می کنید دست به دامن ایران باستان می شوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشی های شاهنامه هم تحمل نمی شود ولی صحبت از حجاب که می شود یادتان می افتد در همان شاهنامه ای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیده های ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سال ها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوان ها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزی هایی هستند که نتیجه اش را در خیابان ها می بینند و بعد، از پلیس ها می خواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر منیژه و منیژها در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوشش هایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزن ها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدان ها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!